عشــــــــــق ماندگـــــــــــار

رفت ...

نخواست ...

رفت ...

+ نوشته شده در شنبه 27 / 3 / 1393برچسب:,ساعت 15:56 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در شنبه 6 / 12 / 1392برچسب:,ساعت 17:25 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در شنبه 6 / 12 / 1392برچسب:,ساعت 17:15 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در جمعه 30 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 20:43 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در جمعه 30 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 20:42 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در جمعه 30 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 20:38 توسط فاطمه |

صادقانه دوستت دارم

 

حتی زمانی که تو صادقانه او را دوست داری

 

+ نوشته شده در یک شنبه 25 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 10:18 توسط فاطمه |

 

در میان این همه ادم که جان را به لب میرسانند

 

فقط نام عزراییل بدبخت بد در رفته...

 

+ نوشته شده در یک شنبه 25 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 10:13 توسط فاطمه |

 

اب نباتی ترین شب سالو  با شیرین ترین بوسه عمرم

 

تقدیم میکنم به خوشمزه ترین شکلات قلبم

 

ولتاین مبارک

 

+ نوشته شده در یک شنبه 25 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 10:10 توسط فاطمه |

 

ولنتاین مبارک دوستای گل خودم

 

هیچکس تنها نیست

+ نوشته شده در یک شنبه 25 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 10:6 توسط فاطمه |

 

این روزا وقتی که البوم دلو وا میکنم

 

همه جا عکس قشنگ تو رو پیدا میکنم

 

حرفایی که تو برام دیکته میکردی یادته؟

 

حالا من جمله به جمله واست انشا میکنم

 

ظهر یه روز تابستون تو قسم خوردی برام

 

که تو خوابم همیشه تو رو تماشا میکنم

 

تو داری با همه عشقت منو حاشا میکنی

 

باز دارم این همه ظلم تو رو حاشا میکنم

 

اگه یاد حرفا و خاطره هامون بذاره

 

بهار گم شدمو دوباره پیدا میکنم

+ نوشته شده در یک شنبه 18 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 19:52 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در شنبه 15 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 23:36 توسط فاطمه |

 

نمیدونی تو این روزا چقد از زندگی سیرم

 

دارم میمیرم از اینکه تو رفتی و نمیمیرم

 

نمیدونی تو این روزا چقد یاد تو می افتم

 

ته دنیام نزدیکه نگاه کن کی بهت گفتم

 

کجا باید برم بی تو تویی که قد دنیامی

 

که هر جایی رومیبینم نبینم پیش چشمامی

 

برم هرجای این دنیا شبم با بغض دم سازه

 

اخه هرجا که چیزی هست منو یاد تو میندازه

 

نمیدونم تو این برزخ کی از این درد میمیرم

 

نمیدونم چرا یک شب فراموشی نمیگیرم

 

منو اینجا بکش وقتی قراره تازه رویاشی

 

اگه تا اخر دنیا قراره تو دلم باشی

+ نوشته شده در دو شنبه 12 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 21:0 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در دو شنبه 12 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 20:42 توسط فاطمه |

 

یه دروغ باحال و خنده دار بگووووووووو

 

+ نوشته شده در شنبه 8 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 15:17 توسط فاطمه |

 

خوش اومدی دوست عزیز

 

دوست دارم همه مطالبمو ببینی و بخونی

 

شاید نپسندی اما...

 

بازم ممنون

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 7 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 17:51 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در چهار شنبه 7 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 17:30 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در چهار شنبه 7 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 17:22 توسط فاطمه |

جون مرغ همسایتون نظر بذار

 

+ نوشته شده در سه شنبه 6 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 2:37 توسط فاطمه |

 


+ نوشته شده در سه شنبه 6 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 2:34 توسط فاطمه |

خدایا!!!!!!دلم را باباییم تنگ شده بذار بیاد تو خوابم

 

خواهش میکنم

 

+ نوشته شده در سه شنبه 6 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 2:25 توسط فاطمه |

دانلود اهنگ از عسل موزیک

 

+ نوشته شده در سه شنبه 6 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 2:18 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در دو شنبه 5 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 22:6 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در دو شنبه 5 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 21:43 توسط فاطمه |

+ نوشته شده در یک شنبه 4 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 19:52 توسط فاطمه |

 

 

تو را ارزو نخواهم کرد

 

هیچ وقت

 

تو را تنها زمانی خوهم پذیرفت

 

که خودت بیایی

 

با دل خودت نه با ارزوی من

 

+ نوشته شده در یک شنبه 4 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 19:14 توسط فاطمه |

 

 

بیا نیاز چت در خدمتیم

 

خدایی بیا پشیمون نمیشی

 

 

+ نوشته شده در یک شنبه 4 / 11 / 1398برچسب:,ساعت 18:51 توسط فاطمه |

 

پارسال با او زیر باران راه میرفتم

 

امسال راه رفتن او را با دیگری در زیر باران اشکهایم دیدم

 

شاید باران پارسال اشکهای فرد دیگری بود...

 

+ نوشته شده در یک شنبه 4 / 11 / 1392برچسب:,ساعت 10:35 توسط فاطمه |

بایست و تماشا کن کسی که برای ماندنت دست به دعا داشته امروز برای

 

 

رفتنت نذر کرده

 

 

 

در همین حوالی کسانی بودنت که تا دیروز میگفتتند بدون تو نفس هم

 

نخواهند کشید اما حالا در اغوش دیگری نفس نفس میزنند

 

 

 

به تلافی دل شکسته ام هزاران دل را میشکنم گناهش پای کسی که

 

دل مرا شکست

 

ای دلم دیدی که ماتت کرد و رفت خنده ای بر خاطراتت کرد و رفت

 

 

 

سهمیه هوای من هم برای تو برای نفس نفس زدن در اغوش تو لازمت میشود

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 / 10 / 1392برچسب:,ساعت 15:17 توسط فاطمه |

 

من زانوهایم را در اغوش کشیدم

 

وقنی تو برای در اغوش کشیدن دیگری زانو زده بودی

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 / 10 / 1392برچسب:,ساعت 15:8 توسط فاطمه |

 

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

 

نخواست او به منه خسته بی گمان برسد

 

شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودت

 

کسی که سهم تو بوده به دیگران برسد

 

چه میکنی؟اگر او را که خواسته ای یک عمر

 

به راحتی کسی که از راه ناگهان برسد

 

رها کنی برود از دلت جدا باشد

 

به انکه دوست ترش داشته به ان برسد

 

رها کنی بروند دوتا پرنده شوند

 

خبر به دورترین نقطه جهان برسد

 

گلایه ای نکنی بغض خویش را بخوری

 

که هق هق تو مبادا به گوششان برسد

 

خدا کند که...نه نفرین نمیکنم

 

که مبادا به انکه عاشق او بوده ام زیان برسد

 

خدا کند که فقط این عشق از سرم برود

 

خدا کند که فقط زود ان زمان برسد

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 / 10 / 1392برچسب:,ساعت 14:57 توسط فاطمه |

 

 

نظر یادتون نره ..........................

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 / 10 / 1398برچسب:,ساعت 14:54 توسط فاطمه |

 

نشاط انگیز و ماتم زایی ای عشق

 

عجب رسواگر و رسوایی ای عشق

 

خوشا عشق و خوشا ناکامی عشق

 

خوشا رسوایی و بد نامی عشق

 

خوشا عاشق شدن اما جدایی

 

خوشا عشق نوای بی نوایی

 

سوشا در سوز عشقی سوختن ها

 

درون شعله ای افروختن ها

 

اگر میداد لیلی کام مجنون

 

کجا افسانه میشد نام مجنون

 

هزاران دل به حسرت خون شد از عشق

 

یکی در این میان مجنون شد از عشق

 

 

+ نوشته شده در چهار شنبه 23 / 10 / 1392برچسب:,ساعت 14:53 توسط فاطمه |

 

باز هم قلبی به پایم افتاد

 

باز هم چشمی به رویم خیره شد

 

باز هم در گیرودار یک نبرد

 

عشق من بر قلب سردی چیره شد

 

باز هم از چشمه لبهای من

 

تشنه ای سیراب شد سیراب شد

 

بر دوچشمش دیده میدوزم به ناز

 

خود نمیدانم چه میجویم در او

 

من صفای عشق میخواهم از او

 

تا فدا سازم وجود خویش را

 

او تنی میخواهد از من اتشین

 

تا بسوزاند در او تشویش را

 

او به من میگوید ای اغوش گرم

 

مست نازم کن که من دیوانه ام

 

من به او میگویم ای نا اشنا

 

بگذر از من،من تو را بیگانه ام

 

+ نوشته شده در سه شنبه 22 / 10 / 1392برچسب:,ساعت 1:58 توسط فاطمه |

میروم خسته و افسرده و زار سوی منزلگه ویرانه خویش

 

بخدا میبرم از شهر شما دل شوریده و ویرانه خویش

 

میبرم تا ز تو دورش سازم ز تو ای جلوه ی امید محال

 

میبرم زنده به گورش سازم تا از این پس نکند یاد وصال.

 

+ نوشته شده در دو شنبه 21 / 10 / 1388برچسب:,ساعت 19:49 توسط فاطمه |